زنان برای تجلی اوصاف خدا کاملترند اما چرا پیامبر نشدند؟
تاریخ انتشار: ۱۳ دی ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۴۳۹۳۳۹
زن و جایگاه او در عالمِ هستی از جهات مختلف همواره مورد توجه حوزههای مختلف پژوهشی بوده و ارائه تفسیری دقیق از جایگاه زنان در بینش اسلام همواره یکی از دشوارترین امور در حوزه تحقیقات اسلامی است.
به نظر میرسد در این زمینه میتوان با رجوع به سنت حکمی و عرفان اسلامی، به رویکردی دقیق و نزدیک به حقیقت دست یافت.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از دید ابن عربی، مقامات عرفانی اختصاص به مردان ندارد بلکه زنان نیز میتوانند به این مقامات نائل شوند، اما چون اغلب مردانند که در این مسیر قرار میگیرند، اسمشان بیشتر ذکر شده است
«طاهره کمالیزاده» دانشیار گروه فلسفه اسلامی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی در مقالهای با عنوان «زن در ساحت دوگانههای اسلامی» [۱]به تبیین و تحلیل جایگاه و نقش تکوینی زن در نظام توحیدی اسلامی و بررسی این مساله پرداخته که طبق تعالیم و آموزههای معنوی و حکمی آیا نقش ایدهآل زنان امری اتفاقی و تاریخی و برساخته قوانین اعتباری اجتماعی است یا امری تکوینی و حقیقی؟ در ادامه گزیدهای از این پژوهش را میخوانیم:
«مردان را از حیث انسانیت، بر زنان درجهای نیست»
در بینش حکمی اسلامی که ملهم از آیات الهی است، زوجیت یکی از قوانین حاکم بر نظام آفرینش است. در متون حکمی و عرفانیِ اسلام نیز هم در حقیقت انسانیت، میان زن و مرد تفاوتی نیست و در قوس صعود و مسیر رشد و کمال انسانی نیز یکی بر دیگری رجحان ندارد.
محیالدین ابن عربی از عرفای بهنام و اولیاء الهی در این درباره تصریح داشته است: «بدان که انسانیت حقیقتی است واحد و جامع مرد و زن، از این رو مردان را از حیث انسانیت، بر زنان درجهای نیست».
طبق نظر وی، مقامات عرفانی نیز اختصاص به مردان ندارد بلکه زنان نیز میتوانند بدین مقامات نائل شوند، اما چون اغلب مردانند که دراین مسیر قرار میگیرند، اسم آنها بیشتر ذکر شده است: «این مقامات (عرفانی) مخصوص مردان نیست به زنان نیز تعلق دارد، اما به دلیل غلبه (کثرت) مردان به اسم رجال از آن یاد میشود».
قاعده زوجیت و تجلی توحید در دوقطبی بودن
آفریدگار جهان بر این امر تصریح داشته است که «و من کل شئ خلقنا زوجین لعلکم تذکرون»؛ بنابراین «ما سویاالله» زوج است و این زوجیت از زوجیت در مرتبه اسماء و صفات الهی نشأت میگیرد.
در ارتباط با زوجیت، دوقطبی بودن اصلِ بنیادینی است که توحید، خود را از طریق آن متجلی میسازد
این قانون حاکی از نوعی تفکر دوقطبی است که میخواهد نشان دهد چگونه همه چیز در مفهوم حقیقت مطلق، به هم مرتبطند. طبق این نظر همه کیفیات از آنجا که مبادی و اصول یکسانی را متجلّی میسازند، در برخی از مراتب، روابط متقابلی دارند که میتوان آنها را به مثابه یک دو قطبی درنظر گرفت.
همین روابط متقابل و تناظرها است که مورد علاقه خاص کیهانشناسیاند و از طریق آنها میتوان وحدت کل را به دست آورد و بدون آنها کمیات و کثرات جهان بیمعنی خواهند بود. با توجه به قاعده زوجیت، بخش عمدهای از جهانشناسی اسلامی، بر پایه مکمل بودن یا دوقطبی بودنِ اصل فاعل و قابل نهاده شده است
در نظر اول دو قطبیها ممکن است مقابل هم به نظر برسند، اما اگر از مرتبهای بالاتر به آنها بنگریم، آنها را مکمل خواهیم یافت و در مرتبهای بالاتر، هردو به اصلی واحد باز میگردند و استقرار توحید نشان میدهد که خود دوقطبی بودن، اصلِ بنیادینی است که توحید، خود را از طریق آن متجلی میسازد.
مظاهر زوجیت و نمادهای آن در متون عرفانی و حکمی
کیفیات مربوط به تنزیه و تشبیه یا غضب و رحمت یا به بیانی دیگر اسماء جلالی و اسماء جمالی خداوند نیز اغلب تحت عنوان تقابلها یا تضادهای دوقطبی مکمل در متون حکمی و عرفانی مورد بحث قرار گرفتهاند.
بعد از مرتبه ذات حضرت حق که مرتبه احدیت و مبرّا از تنزیه و تشبیه است، مرتبه تعین اول قرار دارد که مرتبه اسماء و صفات و مرتبه تنزیه و تشبیه است و راجع به دو صفت جمال و جلال که منشأ سایر صفات الهی و مبدأ نظام آفرینش است. به عبارتی در نظام توحیدی اسلام، تمام دوگانگیها ناشی از مبدأ واحد و راجع به او است
زوجیت و ازدواج متافیزیکی به کرّات مورد تصریح حکمای مسلمان قرار گرفته است
پس از زوجیت در مرتبه اسماء و صفات الهی، زوجیت یا دوگانگی در مرتبه کیهانی ظهور پیدا میکند و تجلی مییابد که آیه شریفه «و ما از هر چیزی، جفتی آفریدیم باشد تا متذکر شوند» بدان تصریح میدارد؛ بنابراین بر اساس قاعده زوجیت، ما سویاالله نیز باید جفت باشد، یعنی از دو حقیقت متفاوت، اما مکمل تشکیل شده باشد. در عالم کبیر نیز اولین و جامعترین دوگانه، زوج آسمان و زمین است.
حقایق آسمانی، روحانیاند و زمین به آنها صورت جسمانی میبخشد. بدین ترتیب روح، که معادلِ آسمان در عالم صغیرِ انسان است، بدون جسمی که برای او در حکم ابزار و وسیله عمل میکند، نمیتواند کاری انجام دهد.
زوجیت و ازدواج متافیزیکی به کرّات مورد تصریح حکمای مسلمان قرار گرفته است. شهابالدین سهروردی ایجاد انوار قاهر عرضی (رب النوعها) را بر اساس روابط و نسب دوگانه محبت و قهر بین انوار قاهر طولی و اشعههای آنها و به نحو ازدواج متافیزیکی تحلیل میکند.
با توجه به تناظر عوالم، زوجیت در مبادی متافیزیکی تا لایههای درونی کیهانی و در نهایت عالم طبیعی و انسانی همه جا حضور، جریان و سریان دارد. بنابر این زوجیت (زن و مرد) در عالم انسانی تنها یک نمونه از حقیقت دوقطبی نظام توحیدی اسلامی محسوب میشود.
زن در سنت عرفانی
در سنت عرفان اسلامی، مردان و زنان در اصل انسان بودن با هم اشتراک دارند و اختلاف و افتراقشان تنها در ذکورت و انوثت (مرد یا زن بودن) است که امر عارضی است و داخل در جوهره و اصل وجود انسان نیست. همچنان که اشاره شد، از دید شیخ اکبر (ابن عربی) «بدان که انسانیت حقیقتی است واحد و جامع مرد و زن، از این رو مردان را از حیث انسانیت بر زنان برتری نیست».
هر عارفی که خواستار وصال به رب خود است وجود زن هادی او است و زن آینهای است که مرد در آن صورت الهی خویش را میبیند
قیصری از شارحین مکتب ابن عربی بر این مطلب تاکید دارد که از نظر حقیقت بین زن و مرد امتیازی نیست و حقیقت زن عین حقیقت مرد است و و فقط از جهت تعین و تشخص از یکدیگر متمایزند و، چون اصل هر دو یکی است و از نظر حقیقت بین آنها تمایزی نیست، همه مقامهایی که برای مرد متصور است، نیل به آنها مقدور زن نیز خواهد بود.
طبق نظر برخی شارحین، حکمت خلقت همین است که حق میخواست خود را ببیند پس آدمی را آیینه جمال خویش قرار داد (خلق آدم علی صورته) و زن را نیمه و جزء وجود مرد.
زن در تجلی اوصاف الهی کاملتر از مرد است؟
با عنایت به اینکه صفات لطیف و جمالی که با تشبیه خداوند مرتبطند، خداوند را نسبت به مخلوقات قابل میسازند و این قابلیت و اجابت از جانب خداوند، ریشه هر قابلیت و اجابتی در عالم است. از سویی دیگر بدون شک خداوند نسبت به عالم، فاعل است. پس هر فاعلیتی فاعلیت او را منعکس میسازد.
ابن عربی در فص محمدیه پس از تحلیل جایگاه محبت و انوثت، نظریه برتری زن را در تجلی صفات الهی و جریان و سریان انوثت را در جهانشناسی اسلامی ارائه میدهد. ابن عربی زن را آیینه فاعلیت و منفعلیت حق میداند.
زن به خاطر مظهریت جمالش برای مرد یادآور معشوق ازلی است پس هیچ آینهای برای مرد در سیر صعودی و روحانیاش زلالتر از زن نیست و هر عارفی که خواستار وصال به رب خود است وجود زن هادی او است و زن آینهای است که مرد در آن صورت الهی خویش را میبیند.
زن و مقامات عرفانی
در اصل سلوک و حقیقت که ولایت است بین زن و مرد تفاوتی نیست، اما در برخی از آثار اجرایی آن یعنی نبوت و رسالت تشریعی فرق است. یعنی زن نمیتواند پیامبر و صاحب شریعت بشود که یک کار اجرایی است و مرد توان آن را دارد
در سنت عرفان اسلامی، چون زن و مرد در حقیقت انسانیت مشترکند و انوثت و ذکورت امری عارضی است، هر دو میتوانند مقامات عرفانی را طی کنند و نیل به مقامات عرفانی اختصاص به مردان ندارد بلکه زنان نیز میتوانند بدین مقامات نائل شوند.
در اسفار اربعه سالکان، سالک اعم از زن و مرد است. در درجات سفر سوم و چهارم که درجات ولایت است و در اصل و حقیقت که ولایت است بین زن و مرد تفاوتی نیست. اما در برخی از آثار اجرایی آن یعنی نبوت و رسالت تشریعی فرق است. یعنی زن نمیتواند پیامبر و صاحب شریعت بشود که یک کار اجرایی است و مرد توان آن را دارد. لیکن بعد از ختم نبوت تشریعی و پایان پذیرفتن رسالت تشریعی، این راه برای همگان بسته شده است، خواه زن خواه مرد.
کمالات انسانی در پرتو عبادت و اطاعت حق است و این دو میان زن و مرد مشترک است و در نتیجه راه تکامل آنان نیز مشترک است. براساس این بیان هر انسانی اگر بخواهد میتواند به مقام کشف و شهود حقیقت نایل آید، زیرا همه انسانها قابلیت تهذیب نفس و قطع علایق از دنیا و توجه کامل به خدا را دارند، چه زن باشد و چه مرد.
نتیجهگیری و ماحصل کلام
در نظام توحیدی اسلام، تمام دوگانگیها ناشی از مبدأ واحد و راجع به او است؛ لذا زن و مرد هر دو تجلی اسماء و صفات الهیاند، اما زن در مظهریت حضرت حق در تجلی اوصاف الهی کاملتر از مرد است، زیرا زن به تنهایی دو وجه فاعلی و انفعالی آفرینش را در خود جمع دارد، اما مرد تنها واجد جنبه فاعلی است؛ بنابراین بررسی جایگاه زوجیت و رموز انوثیت در نظام الهی و کیهانی و بررسی دیدگاههای حکما و عرفای اسلامی نسبت به جایگاه زن در این نظام کلی جایگاه و نقش تکوینی زن در نظام توحیدی اسلامی را روشن میسازد که جایگاه واقعی زنان، طبق تعالیم معنوی و حکمی نه امری اتفاقی و تاریخی و نه برساخته قوانین اعتباری اجتماعی، بلکه امری تکوینی و حقیقی است و این حوزه به عنوان مباحث بنیادی بیش از مباحث روبنایی اجتماعی، سیاسی و تاریخی و... یا دست کم همتراز آنها مستلزم پژوهشهای مستقل و مفصل است.
منبع: ایرنا
باشگاه خبرنگاران جوان وبگردی وبگردیمنبع: باشگاه خبرنگاران
کلیدواژه: عفاف و حجاب جایگاه زنان فلسفه دین نظام توحیدی اسلام مقامات عرفانی اسماء و صفات دوقطبی بودن صفات الهی ابن عربی زنان نیز زن و مرد
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۴۳۹۳۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
معلمانِ نیک به خدا نزدیک ترند
دوازدهم اردیبهشت سالروز شهادت استاد شهید مطهری، به عنوان روز معلم نامیده شده است. شاید بتوان گفت در بین همه ادیان آسمانی و مکتبهای موجود در دنیا، بیشترین سفارش و توصیه به علمآموزی و تکریم و تجلیل از حق معلم و استاد، در دین مبین اسلام بوده است.
بنابر آیه شریفه «و علّم آدم الأسماء کلّها» خداوند متعال نخستین معلم است و پیامبران الهی که وظیفه تعلیم آیات الهی را بر عهده دارند، همه معلمان بشریت هستند. مقام معلم آن قدر با ارزش است که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود را معلم نامیده است: «إنّما بعثت معلّماً».
40 چهارشنبه را میهمان کلمات گهربار و حیاتبخش حضرت علی بن موسیالرضا(ع) هستیم و همراه خوانندگان، شرح یک حدیث رضوی را در گفتوگو با اساتید حوزه و دانشگاه بررسی خواهیم کرد. شرح حدیث این هفته را در محضر استاد حوزه و دانشگاه، حجت الاسلام والمسلمین دکتر محمد باقر ربانی هستیم تا از جام معرفت کلمات رضوی، جان تشنه خویش را سیراب کنیم.
با عرض تبریک روز معّم خدمت شما استاد گرامی، صفحات رواق را منور به روایتی از حضرت رضا(ع) درباره علم آموزی و اهمیت کار معلّمی بفرمایید.
این روز بزرگ که به مناسبت شهادت استاد بزرگ حوزه و دانشگاه حضرت آیت الله شهید مطهری نامگذاری شده است، گرامی میدارم و مخصوصاً برای روح پاک آن دانشمند نمونه و دلسوز پر تلاش، از درگاه خداوند طلب رحمت و رضوان دارم و به همه اساتید کشور عزیزمان ایران، این روز بزرگ را تبریک و تهنیت عرض می کنم. همانطور که میدانید اسلام، تأکید بسیاری بر ارزش ذاتی علم و تعلیم و تعلم آن دارد تا جایی که بسیاری از آیات قرآن و روایات پیامبر و اهل بیت(ع) در این باره وارد شده است. بنابر آیه شریفه «و علّم آدم الأسماء کلّها»، خداوند متعال نخستین معلم است و پیامبران الهی که وظیفه تعلیم آیات الهی را بر عهده دارند، همه معلّمان بشریت هستند. مقام معلّم آن قدر با ارزش است که پیامبر گرامی اسلام(ص) خود را معلّم نامیده است: «إنّما بعثت معلّماً»
از امام رضا(ع) که خود ملقّب به عالم آل محمد(ص) است و معلم همه بشریت نیز روایاتی در این باب نقل شده که یکی از مهمترین آنها روایتی است که به نقل از پدران خود و آنها هم به نقل از پیامبر گرامی اسلام(ص) نقل فرمودهاند که آن حضرت فرمود: «طَلَبُ اَلْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کُلِّ مُسْلِمٍ، فَاطْلُبُوا اَلْعِلْمَ مِنْ مَظَانِّهِ، وَ اِقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ، فَإِنَّ تَعْلِیمَهُ لِلَّهِ حَسَنَةٌ، وَ طَلَبَهُ عِبَادَةٌ، وَ اَلْمُذَاکَرَةَ فِیهِ تَسْبِیحٌ، وَ اَلْعَمَلَ بِهِ جِهَادٌ، وَ تَعْلِیمَهُ مَنْ لاَ یَعْلَمُهُ صَدَقَةٌ، وَ بَذْلَهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَی اللَّهِ، لِأَنَّهُ مَعَالِمُ اَلْحَلاَلِ وَ اَلْحَرَامِ، وَ مَنَارُ سَبِیلِ اَلْجَنَّةِ، وَ الْمُؤْنِسُ فِی اَلْوَحْشَةِ، وَ اَلصَّاحِبُ فِی اَلْغُرْبَةِ وَ اَلْوَحْدَةِ، وَ اَلْمُحَدِّثُ فِی اَلْخَلْوَةِ، وَ اَلدَّلِیلُ عَلَی اَلسَّرَّاءِ وَ اَلضَّرَّاءِ، وَ اَلسِّلاَحُ عَلَی اَلْأَعْدَاءِ، وَ اَلزَّیْنُ عِنْدَ اَلْأَخِلاَّءِ، یَرْفَعُ اَللَّهُ بِهِ أَقْوَاماً وَ یَجْعَلُهُمْ فِی اَلْخَیْرِ قَادَةً». در این روایت زیبا، امام رضا(ع) از قول پیامبر(ص) به ارزش ذاتی علم و لزوم تعلیم و تعلم و دلایل اهمیت علم نزد شارع مقدس اشاره میفرمایند. در این روایت، و به جهت مناسبتی که میخواهیم در این باره بحث کنیم، به شرح فقرهای از این روایت که درباره معلّم و ثواب تعلیم و دلایل این ثواب آمده است اشاره مختصری خواهم داشت.
امام رضا(ع) چه توصیهای درباره شخصیت معلم و اینکه استاد و مربی چه خصوصیاتی باید داشته باشد دارند؟
امام رضا(ع) در جمله «فَاطْلُبُوا الْعِلْمَ فِی مَظَانِّهِ» اشاره نمودهاند به اینکه در هر جا که مسلمان احتمال دهد علم وجود دارد، باید برای دریافت آن اقدام کند. در جمله بعدی امام اشاره به این موضوع دارند که «وَ اقْتَبِسُوهُ مِنْ أَهْلِهِ» یعنی علم را از اهل آن بگیرید» گر چه با توجه به فقره اول که گذشت، طلب علومی که معارف دینی نیستند حتی اگر نزد مشرک باشند، ضروری و واجب بوده و گمشده عاقل یا مؤمن تلقی شده اند اما علوم مربوط به دین و معارف دینی را باید از افرادی که شایستگی آن را دارند دریافت کرد و با توجه به سخن امیرالمؤمنین علی(ع) که تبعیت از اهل بیت(ع) و عدم پیشی گرفتن از ایشان را توصیه و عقب ماندن از آنها را نهی نمودند، اهل بیت(ع) کارشناسان واقعی علوم دینی بوده و مسلمانان تنها مجاز هستند علوم دین را از ایشان دریافت کنند. چنان که فرمودهاند: «بر آنها پیشی مگیرید که گمراه می شوید و از آنان پس نمانید که تباه میشوید»
امیرالمؤمنین(ع) در جای دیگر فرمودهاند: «ای کمیل! علم و معارف و اعتقادت را جز از ما نگیر تا از ما باشی». حدیث مزبور، دریافت علم از کسانی که علوم اهل بیت(ع) را نشر میدهند رد نمیکند، زیرا گرفتن علم از فقها و نشردهندگان علوم اهل بیت(ع) به نوعی گرفتن علوم از اهل بیت(ع) است.
پس معلوم شد که در علمآموزی غیر معارف دینی، باید انسان حتی اگر فقط در دست کفار و مشرکان این علم وجود دارد از آنها اخذ کند ولی در علوم دینی، کسب معارف فقط باید از طریق اهل بیت(ع) باشد. پس طلب علمی که واجب شده است بر همه مسلمانان؛ طریقی دارد که رکن اصلی این طریق معلم و استاد است. در ادامه این روایت، برخی امتیازها و نقاط مثبت تعلیم و تعلم بیان شده است.
از این امتیازها مخصوصاً در ثواب شغل معلمی برای خوانندگان رواق بگویید تا جامعه ما، ارزش معلّم را بیشتر بداند و از ایشان تکریم کند؟
حضرت علی بن موسی الرضا(ع) در ادامه اشاره به این مطلب دارند که یاد دادن و آموزش علم به دیگران اگر برای خدا باشد، حسنه و نیکی است «تَعلیمه لِلهِ حَسَنَة؛ یادگیری علم برای خداوند حسنه است». در فقره بعدی حضرت میفرمایند که مذاکره علم، تسبیح خداست: «الْمُذَاکَرَةِ فِیهِ تَسْبِیحٌ.» یعنی سر کلاس نشستن و درس معلم و استاد را گوش دادن، همتراز تسبیح خداوند متعال است. در روایات داریم که یک ساعت در طلب علم بودن بهتر از احیای یک شب و یک روز در طلب علم بودن بهتر از سی ماه روزه است. سپس حضرت به یک امتیاز دیگر معلّمان اشاره دارند و می فرمایند، آموزش علم به دیگران، صدقه است: «تَعْلِیمُهُ مِنْ لَا یَعْلَمُهُ صَدَقَهَ» از دیدگاه امام رضا(ع) آموزش علم به افرادی که نمیدانند، نوعی صدقه است چرا که صدقه، به کمک مالی محدود نمیشود، بلکه شامل هر کار خوبی میشود، چنان که در روایت دیگری فرمودهاند: «کل معروف صدقة».
امتیاز مهم دیگری که حضرت به آن اشاره میفرمایند، این است که معلم اگر علم خود را به اهل آن یاد بدهد و آنها را تربیت کند، موجب قرب و نزدیکی او به خداوند میشود و میتوان گفت معلمانِ نیک، به خدا نزدیکترند. جمله «بَذلُهُ لِأَهْلِهِ قُرْبَةٌ إِلَی اللهِ» دلالت بر این مطلب دارد.
بنا بر آنچه گفته شد، مقام معلم بسیار بالا و والا است و همان طور که مرحوم امام خمینی(ره) فرمودند: «معلمی شغل انبیاست». یعنی اگر بخواهیم کسی و شغلی را همتراز شغل انبیاء معرفی کنیم، شغل شریف «معلمی» است.
با توجه به این حدیث شریف، خطاب به جامعه و مسئولان و نیز معلمان عزیز چیست؟
گرچه فرصت و مجال بسیار کوتاه بود تا این حدیث زیبا و پر معنا را شرح دهیم، لیکن خلاصه و پیام آن را میتوان برای معلمان عزیز این دانست که قدر این شغل مهم را بدانند و آن را با هیچ بهای مادی تعویض ننمایند و اخلاص و تقرب الهی را هدف خود در این شغل مهم قرار دهند. پیام دوم خطاب به مسئولان و جامعه است، همان گونه که احترام و تجلیل از انبیای الهی لازم است، باید جانشینان آنان در تعلیم و ارشاد دیگران به معرفت و بینش را تکریم و تعظیم کنند و به گونهای شود که شغل معلمی در جامعه از احترام و ارزشی فوقالعاده برخوردار شود.
منبع: روزنامه قدس مریم احمدی شیروان